علی اکبری - شاهد

علی اکبری - شاهد
پژوهش و تحقیق درس حرفه و فن دوره راهنمایی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی ،پژوهشی ،درسی و آدرس herfa.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انسان در زندگي به مشکلات زيادي بر مي خورد که نياز به حل آنها دارد و اصولا هر سوالي که انسان با خود مطرح مي کند و جوابش را نمي داند خود ، مشکلي به شمار مي رود . معمولا انسان با موضع گيري هاي زيادي مواجه مي شود که مشکل به حساب مي آيند و اين هنگامي است که او هدفي مشخص دارد و براي تحقق آن تلاش مي کند اما راهي که منتهي به تحقق هدفش باشد ، نمي شناسد ، يا مانعي وجود دارند که او را از رسيدن به هدفش باز مي دارد .

1 – احساس وجود مشکل

سير تفکر با احساس وجود مشکلي که براي انسان اهميت دارد ، آغاز مي شود . انسان در اين مرحله نوعي انگيزه قوي احساس مي کند که او را به حل مشکل تشويق مي نمايد . اصولا احساس وجود مشکل ، نخستين مرحله سير تفکر را تشکيل مي دهد

2 – جمع آوري مدارک پيرامون موضوع ( مشکل )

وقتي انسان وجود يک مشکل را حس مي کند معمولا به جستجوي آن از تمام جنبه ها مي پردازد تا آن را به خوبي درک کند . و بعد به جمع آوري کليه اطلاعات و مدارک متعلق به آن و بررسي آنها ، به منظور شناختن درجه تناسب يا عدم تناسبشان با موضوع مي پردازد و اطلاعاتي را که مناسب حل مشکل هستند حفظ مي کند و آنها را که نامناسب هستند کنار مي گذارد ، جمع آوري اطلاعات و اسناد متناسب با موضوع به روشن شدن و فهميدن و مشخص کردن دقيق آنها کمک مي کند .

3 – فرضيه سازي

فرضيه در واقع راه حل هاي پيشنهادي براي مشکل است و تمامي راه حل هاي پيشنهادي و احتمالي که به ذهن خطور مي يابد را شامل مي شود .

4 – ارزيابي فرضيه ها

وقتي محقق براي حل يک مشکل فرضيه اي مي سازد معمولا به بررسي عميق و بحث پيرامون آن فرضيه در چارچوب اطلاعات و مدارکي که در اختيار دارد ، مي پردازد تا از تناسب آنها با مساله ( مشکل ) و صلاحيتشان براي حل آن مطمئن شود . گاهي محقق در مي يابد فرضيه اي که ارائه داده است با برخي از اطلاعات و حقايق درباره آن مشکل ، هماهنگ و متناسب نمي باشد ، از اين رو فرضيه مزبور ار به دليل عدم شايستگي در حل مشکل ، کنار مي گذارد و به ساختن فرضيه اي ديگر مي پردازد و اين روند آنقدر تکرار مي شود تا سرانجام به ارائه يک فرضيه پذيرفته شده و متناسب با اطلاعات و حقايق موجود درباره آن مشکل برسد .

5 – اطمينان به صحت فرضيه

پس از کنار گذاشتن فرضيه هاي نامناسب و رسيده به يک فرضيه متناسب براي راه حل مشکل ، محقق معمولا به گردآوري مدارک و اسناد ديگري نيز مي پردازد و به نکات تازه اي مي رسد و يا براي اطمينان از صحت اين فرضيه آزمايش هايي انجام مي دهد .

اينها مراحلي هستند که فکر ، معمولا در جريان حل مشکلات ، پشت سر مي گذارد و ما نيز براي حل کليه مشکلاتي که در زندگي روزمره دانگيرمان مي شود ، همين مراحل را طي مي کنيم .

قرآن براي مراحل سير تفکر در جريان حل مشکلات ، نمونه اي به ما ارائه مي دهد . و اين نمونه را در داستان ابراهيم و روشي که او در سير تفکر براي رسيدن به معرفت پروردگار بزرگ و قادر هستي آفرين ، در پيش گرفت ، مي يابيم .

 سوره انعام / آيات 74-79 :

« و ياد کن وقتي را که ابراهيم به پدرش آزر گفت : آيا بتهايي را به خدايي اختيار کرده اي و من براستي ، تو و پيروانت را در گمراهي آشکار مي بينم . و همچنين ما به ابراهيم ملکوت و باطن آسمان ها و زمين را ارائه داديم تا به مقام اهل يقين رسد . پس چون شب تاريک نمودار شد . ستاره درخشاني را ديد ( براي هدايت مشرکان ) گفت : اين پروردگار من است . پس چون ان ستاره غروب کرد گفت : من چيزي را که نابود شود به خدايي نخواهم گرفت . پس چون ( شب شد و ) ماه تابان را ديد باز گفت اين خداي من است ، وقتي که آن هم نابود شد گفت : اگر خدئاي من مرا هدايت نکند همانا که من از گروه گمراهان عالم خواهد بود . پس چون ( صبح ) خورشد درخشان را ديد باز گفت اين است خداي من ، اين بزرگ تر است ، چون آن نيز نابود شد گفت : اي گروه مشرکان از آنچه شما شريک خدا قرار مي دهيد بيزارم . من با ايمان خالص روي به سوي خدايي مي آورم که آفريننده آسمانها و زمين است و من هرگز با مشرکان موافق نخواهم بود . »

ابراهيم (ع) نادرستي عبادت بتها را توسط قوم خود احساس کرده بود ، چون فکر مي کرد که انسان سازنده اين بتهاست . بنابراين ساخته دست بشر شايسته پرستش نيست .« ابراهيم گفت : آيا شما چيزي را به دست خود بتراشيد و آن را پرستش کنيد؟ » ( صافات / 95 ) همين احساس ابراهيم (ع) نسبت به نادرستي عبادت بتها و عدم شايستگي آنها براي خدا شدن ، مشکلي در نفسش برانگيخت که بر او فشار مي آورد و بر تفکرش چيره مي شد و آن مشکل اين بود که « خداي اين هستي کيست ؟ » همزمان با احساس اين مشکل ، ابراهيم (ع) نوعي انگيزه قوي در خود حس کرد که او را براي رسيدن به شناخت آفريدگار هستي ، به تفمر درباره اين مشکل وادارد . ( البته در ايجاد اين انگيزه ، علاوه بر هدايت و توفيق الهي ، فطرت سالم و روح صاف و زلال ابراهيم (ع) نيز به او کمک کرد ) .

ابراهيم (ع) سپس به مرحله مشاهده و جمع آوري اطلاعات و مدارک رسيد . پديده هاي گوناگون هستي در آسمان و زمين را مشاهده کرد تا شايد از طريق آنها به شناخت خداوند برسد و در جريان مشاهده و گردآوري اطلاعات در ذهن خود فرضيه هايي ساخت ، مثلا وقتب تاريکي شب همه جا را گرفت و او ستاره اي ديد که در آسمان مي درخشد فرضيه اي ساخت که نتيجه­اش اعتقاد به خدا بودن ستاره بود؛ و هنگامي که ستاره غروب کرد فرضيه مزبور را کنار گذاشت زيرا فرضيه اي غيرمناسب با حل مشکل بود ( همچنين اين مرحله را براي ماه و خورشيد نيز تکرار کرد ) . ابراهيم (ع) پس از اينکه همه فرضيه ها را به سبب عدم تناسبشان با حل مشکل کنار گذاشت سرانجام فرضيه اي ساخت که او را به خدا معتقد کرد . او گفت : « من به خداي ايمان آوردم که آفريننده آسمانها و زمين است و من هرگز با مشرکان موافق نخواهم بود » . بدون شک او قبلا به اين فرضيه که سرانجام به آن رسيده فکر کرده و اطلاعات زيادي درباره ديگر پديده هاي هستي نيز گردآورده بود و نه تنها چيزي که فرضيه­اش را نقض کند در انها نديده بود بلکه بر عکس ، دريافته بود که هر آنچه را مشاهده کرده است از شگفتي هاي آفرينش و خلقت خداست .بنابر اين مي بينيم که چگونه قرآن مراحل سير تفکر در حل مشکلات را به طور دقيق و روشن ، توصيف کرده است .

 


[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:, ] [ 21:36 ] [ علی اکبری ]
درباره وبلاگ

سلام این یک وبلاگ علمی ،پژوهشی مخصوص دبیران و دانش آموزان می باشد .بسیار خوشحال می شوم تا مطالب ارزنده شما را با نام و مشخصات خودتان در این وبلاگ ثبت کنم . منتظر شما هستم .
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 328
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1



کد متحرک کردن عنوان وب